تکمیل متن
کسی در من مویه می کند؛ ضجه می زند؛ درد می کشد. کسی در من مویه می کند ؛ صدایش از ته چاهی بی انتها بیرون می خزد، و در اعماق جانم می پیچد و در امواج تیرگون آب ته چاه تنیده می شود ؛ و بالا می آید
می درد ک یالا می آید ؛ می خراشد و بالا می آید و بالا می خزد در من چاهی است به عمق شب های زمستان و حنجره ای در ته آن همه ناله های دنیا را زخمه می زند.
درد می کشد
ضجه می زند؛
درد می کشد؛ درد زمانه می کشد؛ درد روزگار می کشد؛
درد انسان های انسان نما ؛
درد زخم های بی مداوا؛
درد غم های جمع شده؛
دردی که تمام وجودش را گرفته امانش را بریده؛ قلبی که تنهاست؛ سوالات زیادی دارد؛ سوالاتی بی جواب؛ بی جواب دهنده،
چرا؟
چرا اسم اخلاق؟
چرا گناه؟
چرا بی حرمتی؟
چرا خیانت؟
چرا بی توجهی؟
چرا شکستن دل؟
چرا خوار کردن؟
چرا غرور؟
چرا بی خیالی و روزگار گذرانی؟
چرا؟ چرا و چراهای زیاد؛
رو به آسمان می کند؛
نگاهی حزن انگیز
درد می کشد؛ ضجه می زند؛
ناله می کند ؛ فریاد می زند ؛ فریاد بی صدا؛
فریاد خاموش؛
فریاد کرده هایش را؛
فریاد ناکرده ها را؛
درد می کشد؛
اما امیدوار است ؛
امیدوار